آیا کشوری را که صاحب مستعمرات باشد، کشورگشایی کند، فرمانروایی کند و خارج از مرزهایش دست به سرکوب دیگران بزند، می‌توان دموکراتیک نامید؟ آیا می‌شود در کشور خود دموکراسی داشته باشید و با همسایگان خود رفتاری ظالمانه و ستمگرانه داشته باشید؟ به نظر می‌رسد پاسخ این پرسش‌ها روشن باشد. بااین‌حال، کشوری هست که از بدو وجودش با تهاجم، استثمار، و محروم‌کردن دیگران از حقوقشان، به نحوی تناقض‌آمیز، و برای مدتی مدید، مفهومی را که با آن بیگانه بوده است به خود نسبت می‌دهد: دولتی از مردم و برای مردم. و هنوز از این مفهوم به‌عنوان یک سلاح از انبار تسلیحاتی‌اش...
درباره‌ی «اقتصاد فیس‌بوکی»
استاد فقید جوآن رابینسون که در دانشگاه کمبریج کرسی استادی داشت در کنار هزارویک سخن نغز، درباره‌ی چرایی آموزش اقتصاد دیدگاه زیبایی دارد. به باور استاد رابینسون «هدف» اصلی از این‌که آدم باید «اقتصاد» را بیاموزد، این نیست که «برای پرسش‌های اقتصادی» جواب‌های ساده و سرراست پیدا کند. بلکه «هدف» اصلی این است که «آدم بیاموزد تا چگونه اقتصاددانان فریبش ندهند». بعید نمی‌دانم دوستان اقتصادخوانده‌ی من از این‌که من در این مقدمه بر این دیدگاه صحه می‌گذارم از من برنجند یا خدای ناکرده گمان کنند که من خودم را «تافته‌ی جدابافته‌ای» می‌دانم که البته این‌گونه نیست. ولی دروغ چرا؛ من...